جنگ را اینطوری رهبری کن:
اول این را بگویم که راهبرد ارتش انگلیس در جنگها این است که از جناحین به دشمن حمله میکند. درواقع دشمن را به گوشهها میکشاند، خستهاش کرده، تعادلش را بهم زده و سپس با نیروهای تازه به قلب او حمله میکند؛ آن هم درست زمانی که همه حواسها متوجه گوشههاست و دشمن به واسطه نگهداری جناحین درمانده شده است.
حالا حواست باشد، به عنوان فرمانده میدان، وقتی میبینی که دشمن از یک قسمت وارد شده و فشار میآورد، نباید عجولانه تصمیم بگیری و تمام توانت را برای بیرون راندن دشمن از آن قسمت خرج کنی؛ زیرا دشمن همین را میخواهد. هر کاری که میکنی، باید حواست به هدف دشمن نیز باشد.
دشمن با این روش تو را امتحان میکند. چرا که اگر او در آن جناح شکست بخورد، تلفات کمی میدهد و چیز زیادی را از دست نمیدهد؛ اگر هم موفق عمل کند، مثل خوره به جان آن جناح میافتد و همینطور پیشروی میکند. حال اگر کنترل خود را از دست بدهی و تمام توانت را در آن قسمت بگذاری، دست دشمن را برای حمله به قلب لشگر باز گذاشتهای.
این را بدان: دشمن میخواهد شاکله، تمرکز و بنیان دفاعیات را به هم بریزد.
در این نوع نبرد نباید منفعلانه عمل کرد و منتظر بود تا دشمن حمله اصلی را آغاز کند. چرا که اگر منتظر باشیم و فقط دفاع کنیم، دشمن به صورت تدریجی از ما تلفات میگیرد و از همان جناحین نفوذ میکند.
این نکات را به خاطر بسپار:
نباید دشمن را دستکم بگیری. دشمن را بشناس، هدفش را بشناس و نوع آرایشش را نیز بشناس. بعد، طوری نیروهایت را آرایش بده که همه جای لشگرت، قدرت کافی برای مقابله با حمله دشمن را داشته باشد (بهتر بگویم: کمتر گوشه داشته باش!)؛ سعی کن تو هم تعادلش را بهم بزنی و بلافاصله به قلب او حمله کنی.
درباره این سایت